قرآن کریم در آغاز سورة «حج» برای آگاهی دادن به معاد و دلیل آوردن بر اثبات آن، همچنین در ابتدای سورة «مؤمنون» برای بیان مبدأ و ابتدای خلقت انسان، با بیانی شیوا و دقیق به سیر تکاملی انسان پرداخته و مراحل مختلف آن را بیان داشته است، و ما نیز در اینجا با استفاده از کلام الهی، مسأله پیدایش انسان و سیر تکاملی خلقت او را به ترتیب و در طی مراحل مختلف، متذکر می‌شویم. اما قبل از ورود به بحث، ذکر این نکته لازم است که به علت اختصار، آیات شریفه ذکر نمی‌شود، لذا شما می‌توانید به سورة حج آیة 5 و سورة مؤمنون آیات 12 الی 16 مراجعه نمایید.

ـ مرحلة اول: تراب (خاک)، «فانا خلقناکم من تراب» به درستی که ما شما را از خاک آفریدیم.[1]
این گام نخست است که انسان با آن عظمت، با آن همه استعداد و شایستگی‌ها، این افضل مخلوقات و برترین موجودات جهان، از خاکی که در کم ارزش بودن ضرب المثل است، این نهایت قدرت نمایی خداست که از چنین مواد ساده‌ای چنان موجود بدیعی آفریده است.
در اینجا منظور از خاک ممکن است خاکی باشد که حضرت آدم (ع) از آن آفریده شده است، و همچنین امکان دارد اشاره به این باشد که همة انسانها قطع نظر از این نیز از خاک هستند، چرا که تمام مواد غذایی که نطفه را تشکیل می‌دهد. و سپس مواد تغذیه کننده آن، همه از خاک گرفته می‌شوند. البته بدون شک قسمت قابل توجهی از بدن انسان را آب و قسمتی را اکسیژن و کربن تشکیل می‌دهد که از خاک گرفته نشده، ولی از آنجا که ستون اصلی اعضای بدن را موادی که از خاک گرفته شده تشکیل می‌دهند، این تعبیر کاملا صحیح می‌باشد که انسان از خاک است.[2]

ـ مرحلة دوم؛ این مرحله از چند قسمت تشکیل شده است:
1ـ نطفه: «ثم جعلنا نطفة فی قرار مکین»[3] سپس او را نطفه‌ای در قرارگاه مطمئن (= رحم) قرار دادیم.
خاک این موجود ساده و پیش پا افتاده و خالی از حس و حرکت و حیات، تبدیل به نطفه می‌شود، نطفه‌ای که از موجودات زنده ذرّه‌بینی اسرار آمیزی تشکیل یافته که در مرد «اسپرم» و در زن «اوول» نامیده می‌شود البته باید متذکر شد که در آیه شریفه، از سورة مؤمنون، (و لقد خلقنا الانسان من سلالة من طین، و ما انسان را از عصاره‌ای از گل آفریدیم)[4] مراد از انسان، نوع بشر است که در نتیجه شامل آدم (ع) و همة ذرّیه و نسل او می‌شود، لکن یک فرقی می‌توان بین خلقت آدم (ع) و بقیة انسانها قائل شد و آن اینکه حضرت آدم (ع) از گل آفریده شده، ولی از آن به بعد نسل او از نطفه خلق شده‌اند، به قرینه این که خداوند متعال در جای دیگری از قرآن می‌فرماید: «و بدأ خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهین»[5] یعنی خداوند متعال آفرینش انسان را از گل آغاز کرد سپس نسل او را از عصاره‌ای از آب ناچیز و بی‌قدر آفریده.
2ـ عَلَقه؛ «ثم خلقنا النطفة علقة»[6] سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) درآوردیم.
مرحلة پس از نطفه، مرحلة عقله است که در این مرحله، سلول‌های نطفه هم چون یک دانه توت بدون شکل در کنار هم قرار می‌گیرند که به صورت یک قطعه خون بسته می‌باشد و آن را در زبان علمی «مورولا» می‌نامند.[7]
3ـ مُضغه؛ «فخلقنا العلقة مضغة»[8] و علقه را به صورت مضغه (چیزی شبیه گوشت جویده شده) درآوریم.
در این مرحله کم کم جنین شکل یک قطعه گوشت جویده شده به خود می‌گیرد بی‌آنکه اعضای بدن در آن مشخص باشد، اما از این مرحله به بعد، بعضی از جنین‌ها، خلقت و شکل آنها کامل می‌شود. یعنی تام الخلقه می‌شوند و مراحل رشد را ادامه می‌دهند ولی بعضی دیگر خلقت آنها ناقص مانده و از ادامه مراحل محروم می‌شوند و سقط می‌گردند.
در رابطه با این مراحل سه گانه روایتی از امام رضا (ع) وارد شده است که حضرت فرمودند: نطفه چهل روز در رحم به صورت نطفه است، بعد از چهل روز، چهل روز دیگر به صورت علقه است و چون این چهل روز نیز تمام شد، چهل روز دیگر به صورت مضغه است که مجموعاً چهار ماه می‌شود، بعد از تمام شدن چهار ماه، خداوند دو ملک می‌فرستد که کار آنان خلق کردن است و آنها به دستور و اذن الهی مأمور می‌شوند تا کودک را با ویژگی‌ها و خصوصیاتی که خداوند دستور داده، از قبیل: دختر یا پسر بودن، اجل و مدت عمر، رزق، عمل و سعادت و شقاوت، صورت‌گری کنند و سپس به امر الهی در او نفخ روح نمایند،[9] لذا از این مرحله به بعد یعنی از چهار ماهگی جچنین زنده می‌شود. اما جنین در رحم مادر، دو مرحله دیگر را باید طی کند تا اجازه خروج به او داده شود:
4ـ عظام؛ «فخلقنا المضغة عظاما»[10] و مضغه را به صورت استخوان‌هایی درآوردیم.
در این مرحله در پوستة جنین تغییراتی پیدا می‌گردد و شکل آن متناسب با کاری که باید انجام دهد تغییر می‌یابد و اعضای بدن آن کم کم ظاهر می‌شود. از شگفتی‌های این مرحله باید بیان داشت که این مرحله با مرحلة قبل تفاوت اساسی و کلی دارد چرا که آن گوشت جویده شده (مضغه) به طور کامل از جنس گوشت بودن خارج شده و به استخوان تبدیل می‌گردد و این یکی از شگفتی‌های خلقت انسان است.
5ـ لحم؛ «فکسونا العظام لحما»[11] و بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم. در این مرحله لباسی برای آن استخوان‌ها در نظر گرفته می‌شود تا او را از آسیب‌ها و خطرات محافظت نماید و به او زیبایی عطا کند، چرا که اگر این لباس بر استخوان‌های بدن انسان پوشانده نمی‌شد، شکل ظاهری انسان به صورت اسکلت استخوانی می‌بود بدون اینکه دارای زیبایی باشد لذا خداوند آن استخوان‌ها را با لباسی از گوشت پوشاند.

مرحلة سوم؛ از این مرحله به بعد جنین از رحم خارج شده و سر تکاملی و رشد خود را در عالم خارج از رحم ادامه می‌دهد، که این مرحله از سه قسمت تشکیل شده است: 1ـ دوران طفولیت؛ «ثم نخرجکم طفلا»[12] بعد شما را به صورت طفل بیرون می‌آوریم.
این مرحله با مراحل قبلی که جنین در شکم مادر بود تفاوت اساسی دار، چرا که خداوند متعال در سورة مؤمنون می‌فرماید: «ثم أنشاناه خلقا آخر» یعنی از این مرحله به بعد ما موجود دیگری را ایجاد و تربیت کردیم، و نفرمود «ثم خلقناه...»، برای این که دلالت کند بر این که آنچه به وجود آوردیم حقیقت و چیز دیگری است غیر از آنچه در مراحلی قبلی بود. مثلاً در این مرحله که انسان شده. او را صاحب حیات و قدرت و علم کرده که این اوصاف در مراحل قبلی نبوده یعنی در مراحل قبلی نبود یعنی در مراحل قبل، صرف ماده‌ای مرده و جاهل و عاجز بود سپس تبدیل، به موجودی زنده و عالم و قادر گردید،[13] لذا خداوند تعبیر می‌آورد به «ثم انشأناه خلقا آخر».
2ـ دوران رشد و بلوغ؛ «ثم لتبلغوا أشدّکم»[14] سپس هدف این است که به حد رشد و بلوغ خویش برسد.
در این مرحله اشاره دارد به این که پس از گذراندن دوران طفولیت، به مرحلة رشد و بلوغ می‌رسد یعنی در این مرحله اعضاء و قوای بدنی نیرومند شده و عقل و جسم به کمال می‌رسند. البته بعضی این دوران از زندگی را از جوانی تا حدود 40 سالگی می‌دانند[15] که دوران کمال عقل و فکر و جسم انسان است.
3ـ وران پیری و کهنسالی؛ «و منکم یرد الی أرذل العمر»[16] و بعضی آن قدر عمر می‌کنند که به بدترین مرحلة زندگی (و پیری) می‌رسند، طبق ما قبل این آیة شریفه، عده‌ای از انسانها پس از مرحله رشد و بلوغ و قل از این که به این مرحله برسند عمر آنها پایان یافته و روح از بدن آنها گرفته می‌شود، ولی عده‌ای می‌مانند و به این مرحله می‌رسند، البته دیگر پیر و کهنسال شده و همة سرمایه‌های حیاتی خود را از دست داده‌اند و دیگر منتظر سلامتی و نشاط جوانی نیستند بلکه منتظر رسیدن مرگ هستند لذا پست‌ترین مراحل عمر به شمار می‌اورد که بعضی آن را از سن 60 سالگی و بالاتر دانسته‌اند.[17]

ـ مرحلة چهارم؛ فرا رسیدن مرگ: «ثم انکم بعد ذلک لمیتون»[18] سپس شما بعد از آن می‌میرید.
خداوند تذکر می‌دهد که این انسان با همة شگفتی‌هایش تا ابد در دنیا زنده نمی‌ماند، بلکه زمانی می‌رسد که این ساختنان عجیب فرو می‌ریزد، لذا این قسمت از آیه بیان آخرین مراحل تدبیر الهی در دنیا است و می‌رساند که مرگ از مراحلی است که در مسیر تقدیم به طور حتم باید باشد و همه باید آن را طی کنند.

ـ مرحلة پنجم؛ زنده شدن دوباره: «ثم انکم یوم القیامه تبعثون»[19] سپس در روز قیامت برانگیخته می‌شوید.
و برای این که این تصور پیش نیاید که با مردن انسان همه چیز پایان می‌گیرد، پس این آفرینش با این همه شکوه و عظمت، برای این چند روز زندگی، امری بیهوده است، بلافاصله می‌فرماید و شما روز قیامت بار دیگر به زندگی باز می‌گردید و برانگیخته می‌شوید، البته در سطحی عالی‌تر و در جهانی وسیع‌تر و گسترده‌تر. و این همان تمامیت تدبیر و آخرین نقطه در مسیر آدمی است چرا که هر کس به آنجا قدم گذارد دیگر بیرون شدنی نیست[20] و یک زندگی ابدی دارد.



پی نوشتها:
[1] . حج/5.
[2] . ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه (تهران، دار الکتب الاسلامیه) ج14، ص17 به بعد.
[3] . مؤمنون/13.
[4] . مؤمنون/12.
[5] . سجده/7 و 8؛ حجر/29.
[6] . مؤمنون/14.
[7] . ناصر مکارم و همکاران، منبع قبلی، ج14، ص17.
[8] . مؤمنون/14.
[9] . محمد حسین طباطبایی (ره)، المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، (قم، دفتر انتشارات اسلامی)، ج14، ص498، و ج15، ص30 و سید هاشم حسینی بحرانی، البرهان فی التفسیر القرآن (تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول،) ج4، ص110، (روایت نقل به مضمون است).
[10] . مؤمنون/14.
[11] . همان.
[12] . حج/5.
[13] . محمد حسین طباطبایی (ره)، تفسیر المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، (قم، انتشارات اسلامی)، ج15، ص24.
[14] . حج/5.
[15] . عبدالحسین طیب، اطیب البیان، (تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم) ج9، ص226.
[16] . حج/5.
[17] . عبدالحسین طیب، اطیب البیان، (تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم) ج9، ص266.
[18] . مؤمنون/15.
[19] . مؤمنون/16.
[20] . محمد حسین طباطبایی (ره)، تفسیر المیزان، ج15، ص27.