از ابتدای ظهور اسلام هیچگاه نبوده که اسلام از فتنهها و نقشههای شوم قوم یهود در امان باشد. سه گروه از آنها در مدینه زندگی میکردند: بنی قریظه، بنی النضیر و بنی قینقاع، پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) برای آنکه از شر دشمنیهای آنها جامعه اسلامی را حفظ کند، با آنها پیمان بست مبنی بر اینکه با دشمنان او همکاری و به نفع آنها جاسوسی نکنند، و با مسلمانان همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند.
طایفه بنی قینقاع در سال دوم هجرت و طایفه بنی نضیر در سال چهارم هجرت، هرکدام به بهانههایی پیمان خود را شکستند وَ به مبارزه با پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) و مسلمانان دست زدند، ولی با مقاومت مسلمانان به رهبری پیامبر اسلام شکست خوردند و مجبور شدند به بیرون از مدینه بروند.
یهود بنی قریظه تا زمان جنگ خندق بر سر عهد و پیمان خود باقیماندند، اما زمانی که همه مشرکین و کفار دست در دست هم دادند تا به خیال واهی خویش اسلام را نابود کنند، بنی قریظه نیز با همین خیال به کمک آنها شتافتند و پیمان خود با پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) را زیر پا گذاشتند، لذا بلافاصله بعد از اتمام جنگ خندق و بهفرمان خدای متعال، پیامبر مسلمانان را بسیج کرد تا به جنگ با این طایفه از یهود بروند. درباره سرانجام این گروه حرفوحدیث زیادی گفتهشده و مخصوصاً یهودیان در این زمینه مظلومنمایی های فراوانی کردهاند، در اینجا ابتدا مفاد پیمانی که یهودیان با پیامبر بسته بودند و سپس آنچه قرآن از سرانجام این گروه از یهود به آن اشاره کرده است را بیان میکنیم.
عهدنامه پیامبر با یهودیان بنی قریظه
مرحوم طبرسی در کتاب اعلام الوری برخلاف سایر متون تاریخی که تنها گفتهاند پیامبر بر اساس عهدنامهای که با آنها داشت با آنها جنگید و مردان آنها را کشت وزنان آنها را اسیر نمود، روایت تاریخیای که متن این عهدنامه را در خود دارد ذکر میکند، ما تنها بخشی از آن را ذکر کرده و مشتاقان را به کتاب اعلام الوری و نیز بحار الانوار ارجاع میدهیم.
«یهودیان بعد از شنیدن دعوت پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) به آن حضرت گفتند: اکنون نزد شما آمدهایم تا باهم عهد و پیمان ببندیم، خواسته ما از شما اینست که ما را با همدیگر اختلافی نباشد، ما راجع به شما بیطرفی اختیار خواهیم کرد و با دوستان و دشمنان شما کاری نخواهیم داشت، شما هم با ما ویاران ما کاری نداشته باشید تا ببینیم کار شما به کجا خواهد رسید.
حضرت رسول (صلی اللَّه علیه و آله) پیشنهاد آنان را پذیرفتند، و در این مورد عهدنامه نوشتند، و مقرر شد که: یهودیان نسبت به پیغمبر و مسلمانان کاری نداشته باشند، و به دشمنان آنان هیچگونه کمک و مساعدت نکنند، و به مخالفین پیغمبر و اصحاب آن جناب اسب و شتر و اسلحه و آذوقه ندهند، و به این عهدنامه در آشکارا و نهان و شب و روز عمل کنند، و خداوند را در این موضوع شاهد گرفتند، و اگر چنانچه یهودیان به متن این قرارداد ومعاهده عمل نکردند و مواد آن را نقض نمودند، پیغمبر اسلام مجاز است با یهودیان جنگ کند، و خون آنها را بریزد، وزنان و کودکان آنها را اسیر کند و اموال آنان را ضبط نماید، و در این مورد برای هر قبیله از یهودیان عهدنامه جداگانهای نوشته شد.»[۱]
سرانجام بنی قریظه در قرآن
« وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن صَیَاصِیهِمْ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا * وَأَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَدِیَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَئُوهَا وَکَانَ اللَّـهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرًاا [احزاب/۲۶ و ۲۷] و خداوند گروهی از اهل کتاب [= یهود] را که از آنان [= مشرکان عرب] حمایت کردند از قلعههای محکمشان پایین کشید و در دلهایشان رعب افکند؛ (و کارشان بهجایی رسید که) گروهی را به قتل میرساندید و گروهی را اسیر میکردید! (*) و زمینها و خانهها و اموالشان را در اختیار شما گذاشت، و (همچنین) زمینی را که هرگز در آن گام ننهاده بودید؛ و خداوند بر هر چیز تواناست!»
بنی قریظه براثر ترسی که خداوند از مسلمانان در دل آنها انداخت سرانجام تسلیم شدند و به پیامبر گفتند یک نفر را بهعنوان حکم انتخاب کنیم، هر چه او حکم کرد همان را میپذیریم«رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در پاسخ بنی قریظه فرمود: هر یک از اصحاب مرا که خواستید میتوانید حکم خود کنید، بنی قریظه سعد بن معاذ را اختیار کردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قبول کرد»[۲]
سعد بن معاذ مطابق عهدنامهای که یهود با پیامبر بسته بودند، حکم کرد تا مردان جنگی آنها کشته شوند وزنان و فرزندان آنها به اسیری گرفته شوند و اموالشان بین مسلمانان تقسیم شود. پس از بیان حکم از سوی سعد « رسول خدا (صلی اله علیه و آله و سلم) تکبیر گفت، و فرمود: بین ما و آنان به حکم خدای عزوجل داوری کردی»[۳]
این آیات بعد از پیروزی در جنگ با بنی قریظه، بر پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) نازل شد، ازاینرو به بیان و تأئید رفتاری میپردازد که پیامبر اسلام با این دسته از یهودیان مطابق با حکم سعد بن معاذ کرد.
در تفسیر قمی و المیزان چنین نقلشده که «پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) مردان جنگی یهودیان بنی قریظه را در مدت سه روز در سردی صبح و شام اعدام کرد و مکرر میفرمود: آب گوارا به ایشان بچشانید و غذای پاکیزه به ایشان بدهید، و با اسیرانشان نیکی کنید، تا آنکه همه را به قتل رسانید و این آیه نازل شد « و انزل الذین ظاهروهم من اهل الکتاب من صیاصیهم... و کان الله علی کلشی ء قدیرا»»[۴]
از این رو آنچه پیامبر اسلام در این زمینه انجام دادند،در مورد یک طایفه از یهود یعنی بنی قریظه و تنها شامل مردان جنگی آنها بوده است، و اتفاقا بر اساس عهدنامه ای بوده که خود آنهابه پیامبر پیشنهاد داده و زیر آن را امضاء کرده اندبوده است، بنابراین آنگونه که یهود ادعا می کنند و بحث نسل کشی را مطرح می کنند نبوده و این امر تنها برای مظلوم نمایی و خشن نشان دادن دین اسلام و پیامبر آن که در بین پیروان همه ادیان به مهربانی معروف است مطرح شده است و بطلان آن با توجه به آیات قرآن و عهدنامه ذکر شده بر همه آشکار و عیان است.
پینوشت:
۱.طبرسی، اعلام الوری (قم, موسسه آل البیت, ۱۴۱۷ ق) ج ۱، ص ۱۵۷؛ مجلسی، بحارالانوار (بیروت، موسسه الوفإ, ۱۴۰۳ ق) ج ۱۹, ص ۱۱۰ و علی احمدی میانجی, مکاتیب الرسول (تهران, موسسه دارالحدیث, ۱۴۱۹ ق) ج ۱, ص ۲۶۰
۲.علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۴۵۱
۳.همان
۴.علی ابن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۹۲ و تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص